86/6/21
4:28 ع
اعتماد ملی!
می گویند پسربچه ای در یخچال را باز کرد، ژله ای که توی یخچال بود شروع کرد به لرزیدن و پسربچه با لحنی محبت آمیز گفت: با تو کاری ندارم! می خواهم آب بخورم!... حالا حکایت «تیتر» این یادداشت است که تا چشم بروبچه های حزب اعتماد ملی به آن می افتد، تصور می کنند این نوشته درباره حزب آنهاست و کیهان هم- با عرض معذرت از آقای شریعتمداری- اگر چیزی درباره حزب اعتماد ملی و کارگزاران و مشارکت و بقیه گروه های این طیف بنویسد، البته واضح و مسلم و مبرهن است که به نفع آنها نمی نویسد... حالا بگذریم. داشتم توضیح می دادم که این نوشته برخلاف تیتر آن، درباره حزب اعتماد ملی نیست. پس درباره چیست؟ خب! معلومه! درباره خود «اعتماد ملی» است، یعنی اعتماد و اطمینان و اعتقاد مردم که همان ملت باشند به مسئولان اجرایی کشور که همان «دولت» است. اما چرا این نوشته را می نویسم؟ برای این که طی چند ماه اخیر و با نزدیک تر شدن زمان انتخابات مجلس هشتم، رسانه های خارجی و بعضی رسانه های حزبی در داخل کشور، مثل وانتی هایی که پیاز و سیب زمینی می فروشند و یا اثاث منزل و خرده ریزه می خرند، بلندگو به دست گرفته اند و پشت سر هم با صدای غیر «هارمونیک» در آن می دمند که آهای خلایق چه نشسته اید که اعتماد مردم از دولت نهم سلب شده است و مردم که به این جور صداها عادت کرده اند، بی خیال آن می شوند و به کار خود مشغولند، اما، بعضی ها که وقت بیشتری دارند و چندان هم از سربه سر گذاشتن با وانت های پیاز فروش یا اثاث و خرده ریز خر بدشان نمی آید، یواشکی می پرسند چرا؟! مگه چی شده؟ دولتمردان مردم فقیر را به لشکر قابلمه به دست ها تشبیه کرده و مسخره کرده اند؟ ولی قبل از آنکه وانتی پاسخ بدهد یکی از اهالی همان محله می گوید، ای بابا! اون که دولت اصلاحات بود، دیگری می پرسد، مسئولان اجرایی بی خیال مردم شده و به مسافرت های تفریحی و اشرافی رفته اند؟ بازهم جوانی از اهالی محل می گوید، حواست کجاست؟وزرای این دولت که اگر به سفر هم بروند، سفر استانی و دیدار با مردم محروم است، تازه برو ببین در این سفرها چی می خورند و چی می پوشند؟ اگر ببینی دلت برایشان می سوزد... آهان! فهمیدم. شاید دولتی ها یک لایحه به مجلس داده اند که اگر دزدها و قاچاقچی ها و مال مردم خورها و جاسوس ها و... توانستند از دست پلیس فرار کنند و وارد یکی از مراکز دانشگاهی بشوند، هیچ مقام و مأموری حق ندارد وارد دانشگاه شده و آنها را دستگیر کند!
پیرمردی از اهالی محل می گوید، مگر آلزایمر گرفته ای؟ اون که دولت اصلاحات و مجلس ششم بود... خانمی می پرسد، آیا دولت نهم زلف خودش را با زلف مفسدان اقتصادی گره زده است؟!... در مقابل تهدید دشمنان خارجی خودش را باخته است؟! دولتمردان برای خودشان حساب های ویژه باز کرده اند؟ رانت خواری می کنند؟ دفترهای خودشان را به روی مردم بسته اند؟ و... جوانکی دستش را از میله دروازه گل کوچک برمی دارد و می گوید، مگه شما اصحاب کهف هستید که از پایان آن دوره خبر ندارید!...
راستی! پس چرا می گویند مردم اعتماد خودشان را به دولت از دست داده اند و اعتماد ملی ضربه خورده است؟! دلم برای این بلندگو به دست ها می سوزد... جاده پیچیده ولی آنها هنوز نپیچیده اند و یا... آدم از خنده روده بر می شود!
ابوالفضل جوادی
پیام رسان